English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7837 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paean U پیروزی نامه
paeans U پیروزی نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
paean U پیروزی نامه نوشتن
paeans U پیروزی نامه نوشتن
Other Matches
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
victoriously U با پیروزی
beat U پیروزی
beats U پیروزی
conquest U پیروزی
victoriousness U پیروزی
victory U پیروزی
victories U پیروزی
conquests U پیروزی
achievement پیروزی
take U پیروزی
scores U پیروزی
triumphing U پیروزی
triumphed U پیروزی
scored U پیروزی
triumphs U پیروزی
triumph U پیروزی
takes U پیروزی
win U پیروزی
score U پیروزی
wins U پیروزی
wins U پیروزی برد
win U پیروزی برد
triumphal U حاکی از پیروزی
garrison finish U پیروزی غیرمنتظره
conquers U پیروزی یافتن بر
victory day U روز پیروزی
victory stele U لوح پیروزی
V-signs U علامت پیروزی
win on points U پیروزی با امتیاز
winnable U شایسته پیروزی
V-sign U علامت پیروزی
nike U الهه پیروزی
trophy U نشان پیروزی
success U پیروزی نتیجه
conquering U پیروزی یافتن بر
conquer U پیروزی یافتن بر
secure of victory U مطمئن به پیروزی
steal U پیروزی غیرمنتظره
steals U پیروزی غیرمنتظره
triumphal cloumn U برج پیروزی
v day U روز پیروزی
trophies U یادگاری پیروزی
trophies U نشان پیروزی
trophy U یادگاری پیروزی
successes U پیروزی نتیجه
triumphantly U فاتحانه فریاد پیروزی
achievements U پیروزی کار بزرگ
pull it out U پیروزی در واپسین لحظات
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
triumphant U فاتحانه فریاد پیروزی
win by knockout U پیروزی با ناک اوت
pewter U جام پیروزی جایزه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
palm U نخل خرما نشانه پیروزی
win by retirement U پیروزی با کنار رفتن حریف
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
shut out U مانع پیروزی حریف شدن
save the day <idiom> U به پیروزی وموفقیت دست یافتن
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
palms U نخل خرما نشانه پیروزی
occupation authority U اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
edge U پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edges U پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
turn the tide <idiom> U چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
head hunt U بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
outrun U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
Vistory was dearly bought . U پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
outruns U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
die U ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
manifest U نامه
breve U نامه
carrier U نامه بر
epistles U نامه
correspoundence U نامه ها
carriers U نامه بر
post boy U نامه بر
manifests U نامه
manifesting U نامه
manifested U نامه
epistle U نامه
letter U نامه
letters U نامه
deed of conveyance U صلح نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
escape chit U امان نامه
epistoler U نامه نویس
decameron U داستان نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
deed of transfer U انتقال نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of endowment U وقف نامه
demand note U مطالبه نامه
formulary U دستور نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
leetter writing U نامه نگاری
guaranty U ضمانت نامه
lease contract U اجاره نامه
genealogical tree U شجره نامه
l/c U اعتبار نامه
letter book U رونوشت نامه
genealogical tree U نسب نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of a U اطلاع نامه
letter of a U اگاهی نامه
gender tree U شجره نامه
letter no U نامه شماره 5
letter missive U امر نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
testimonial U گواهی نامه
testimonial U تصدیق نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonials U تصدیق نامه
rental U اجاره نامه
full power of attorney U وکالت نامه
certificate of authority U وکالت نامه
acknowledgment U شهادت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
treaty U موافقت نامه
treaty U عهد نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
power of procuration U وکالت نامه
power of authority U وکالت نامه
herbal U گیاه نامه
open letter U نامه سر گشاده
open letters U نامه سر گشاده
protocol U پیوند نامه
power of attorney U وکالت نامه
protocols U پیوند نامه
letter of attorney U وکالت نامه
treaties U عهد نامه
treaties U موافقت نامه
bail bond U ضمانت نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
collins U نامه پر سود
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
corrigenda U غلط نامه
bylaws U ایین نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of lading U بار نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
credential U استوار نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
surety bond U تضمین نامه
swamped with letters U غرق نامه
swearing formula U قسم نامه
swearing formula U سوگند نامه
sylva U درخن نامه
road book U راه نامه
pursuivant U نامه رسان
questionary U پرسش نامه
recognizance U تعهد نامه
recognizance U التزام نامه
registered letter U نامه سفارشی
tenency agreement U اجاره نامه
the original letter U عین نامه
word hoard U لغت نامه
wordbook U واژه نامه
Letter of recommendation. U توصیه نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com